صریح؛ در سالهای اخیر، هر بار که قیمت گوشت یا مرغ در بازار افزایش یافته، نخستین واکنش مسئولان اقتصادی کشور، تصمیم به واردات بوده است؛ گویی وارد کردن چند کشتی گوشت یخزده از آن سوی دنیا میتواند بهصورت جادویی مشکلات ساختاری بازار را حل کند. اما واقعیت این است که چنین سیاستی نهتنها باعث کاهش پایدار قیمت نمیشود، بلکه در بسیاری از موارد، چرخهٔ گرانی را تشدید میکند.
بازار، موجودی زنده است. همانگونه که بدن انسان در برابر تب، سازوکار خود را برای تنظیم دما فعال میکند، بازار نیز تمایل طبیعی به تعادل دارد. وقتی قیمت کالایی مانند مرغ افزایش مییابد، مصرفکننده بهتدریج از خرید آن صرفنظر میکند. کاهش تقاضا، تولیدکننده را به سمت افزایش عرضه و تعدیل قیمت سوق میدهد. این همان مکانیسم درونی بازار آزاد است که بدون دخالت دستوری دولت، میتواند تعادل را بازیابد.
اما وقتی دولت — چه از ترس نارضایتی مردم و چه با نیت ظاهراً خیرخواهانه — به واردات متوسل میشود، در واقع سیگنالهای طبیعی بازار را مخدوش میکند. ورود حجم انبوهی از کالای وارداتی، هرچند در کوتاهمدت ممکن است باعث کاهش ظاهری قیمت شود، اما این کاهش مصنوعی و ناپایدار است. تولیدکنندهٔ داخلی، با دیدن این دخالتها، انگیزهٔ تولید را از دست میدهد؛ سرمایهگذاری جدید کاهش مییابد؛ و در نهایت، با خروج تولیدکنندگان از صحنه، بازار به واردات وابستهتر و در برابر نوسانات ارزی آسیبپذیرتر میشود. نتیجهٔ نهایی، نه کاهش قیمت، بلکه جهشهای شدیدتر و غیرقابل پیشبینیتر است.
آنچه ما نیاز داریم، نسخهای موقت از جنس واردات نیست، بلکه شجاعت در پذیرش قواعد بازار است. اگر قیمتها بالا میروند، باید اجازه دهیم این روند تا نقطهٔ تعادل ادامه یابد. دخالت دستوری در قیمتها، همانند بستن دریچهٔ تنظیم فشار دیگ بخار است: ممکن است موقتاً آرامش ایجاد کند، اما انفجار بعدی سختتر و پرهزینهتر خواهد بود.
بازار، اگر آزاد بماند، برای هر چالشی راهی پیدا میکند. اما بازاری که با ترس و مداخله اداره شود، تنها میآموزد که روی کمک دولت حساب کند — و این، خطرناکترین عادت برای هر اقتصادی است.
